1- گروه مددکاری اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی ، hadelyan@yahoo.com 2- دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان 3- دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده: (157 مشاهده)
پیشگفتار: هدف اصلی این مقاله تبیین تجارب زیسته والدین از تعارضهای مرتبط با مسوولیتهای مشترک پس از طلاق و موانع مختلف در این مسیر است.
روش: این مطالعه بهروش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جمعیت مطالعه کلیه خانوادههای طلاق مراجعهکننده به کلینیکهای مددکاری اجتماعی در شهر تهران اعم از پدر و مادر بودند که با شیوه نمونهگیری هدفمند، سیزده مشارکتکننده با رعایت بیشینه تنوع و بر پایه معیار اشباع نظری تعیین شدند. جمعآوری دادهها بهصورت حضوری و بهشیوه مصاحبه نیمهساختار یافته به انجام رسید و در تحلیل دادهها از روش هفت مرحلهای کلایزی استفاده شد.
یافتهها: تحلیل دادههای پژوهش منجر به شناسایی دو مضمون اصلی شامل بازدارندههای ایجاد کننده تعارض در رابطه مسوولیت مشترک والدین پس از طلاق شامل چهار زیر مضمون: بازدارندههای فرهنگی، بازدارندههای اجتماعی، بازدارندههای حقوقی و بازدارندههای فردی؛ و سازکارهای والدین پس از طلاق برای مسوولیت والدگری مشترک شامل چهار زیر مضمون: سازکارهای توافقی، ناکارآمد، اجتنابی و تعارض افزا شد.
پیآمد: در ایران نظام حقوقی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی پیشرو نسبت به حفاظت از منافع کودک قبل از طلاق، در جریان طلاق و پس از آن، همچنین نهاد ویژهای برای آموزشهای لازم در زمینه مسوولیت مشترک والدگری وجود ندارد. بنابراین ترویج فرهنگ مسوولیت مشترک والدین وابسته به اصلاح نهادی، ترویج باورهای فرهنگی و اجتماعی حافظ منافع کودک و افزایش سواد والدین است.