1- گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی 2- گروه روانشناسی، موسسه تحقیقات تربیتی، روان شناختی و اجتماعی، دانشگاه خوارزمی ، khanipur.hamid@gmail.com
چکیده: (163 مشاهده)
پیشگفتار: رفتار خودآسیبرسانی، احساس درماندگی در مراقبان ایجاد میکند. پژوهشها نشان میدهند که تجارب مراقبان سلامت روان و مددکاران در ارتباط با افرادی که به خود آسیب میرسانند تاثیر مهمی بر بهبودی و نتیجه مراقبت دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه تنظیم هیجانی مبتنی بر پذیرش بر دانش و نگرش به خودآسیبرسانی مراجعان در کارشناسان امور اجتماعی بهزیستی یزد بود.
روش: دراین پژوهش نیمهآزمایشی ازطرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعهآماری پژوهش را تمام کارشناسان امور اجتماعی بهزیستی استان یزد تشکیل داده اند. سی نفر از کارشناسان امور اجتماعی بهصورت دردسترس بهعنوان نمونه انتخاب شدند. و به روش تصادفی پانزده نفر در گروه آزمایش و پانزده نفر در گروه کنترل قرار گرفتنند. گروه آزمایش هشت جلسه نود دقیقهای آموزش بسته تنظیم هیجانی مبتنی بر پذیرش گراتز2010 را دریافت کرد و به گروه کنترل هیچ آموزشی داده نشد. آزمودنیها به پرسشنامههای مقیاس نگرش به خودآسیبرسانیSHAS و پرسشنامه دانش درباره خودآسیبرسانی بود قبل و بعد از مداخله پاسخ دادند.
یافتهها: نتایج تحلیل کواریانس05/0>P نشان داد آموزش درمان تنظیم هیجانی مبتنی بر پذیرش بر نگرش خودآسیبرسانی و زیر مولفههایش موثر است، اما بر دانش در مورد خودآسیبرسانی05/0<P موثر نیست.
پیآمد: مطالعه حاضر یبان میکند که نگرش منفی نسبت به افراد با رفتار خودآسیبی عمدی را میتوان از طریق برنامه تنظیم هیجانی مبتنی بر پذیرش اصلاح کرد اما برای افزایش دانش کارشناسان در این حیطه مداخلات آموزشی دیگری نیاز است.
Sepandarnia M, Khanipour H. The Effectiveness of Emotional Regulation Program Training Based on Acceptance, on the Knowledge and Attitude Toward Clients Who Self-Injurie, Among Social Experts of Yazd Welfare Organization. Socialworkmag 2024; 12 (4) :5-14 URL: http://socialworkmag.ir/article-1-884-fa.html
سپندارنیا مینا، خانی پور حمید. اثربخشی آموزش برنامه تنظیم هیجانی مبتنی بر پذیرش، بر دانش و نگرش به خودآسیبرسانی مراجعان در کارشناسان امور اجتماعی بهزیستی یزد. فصلنامه مددکاری اجتماعی. 1402; 12 (4) :5-14