مقدمه: برنامهریزی اجتماعی بهمعنای یک فعالیت نظری و کاربردی انسان آگاه قرن بیستم، بهطور بنیادی بر خرد، عقلانیت و بهرهگیری سنجیده از علوم وفنون جدید، خاصه علوم اجتماعی و ریاضیات کاربردی استوار است. پیشفرض برنامهریزی اجتماعی این باور است که انسان دانش و ابزار لازم برای مداخله در فرایندهای زندگی اجتماعی را دارد و در عرصهی اقدام، میتواند آنها را در جهت هدفها و نیازهای خود ساماندهی کند. روش: این مطالعه بهروش مرور سیستماتیک انجام گرفت. بدین منظور مقالات، کتابها و اسناد مرتبط با برنامهریزی اجتماعی، مددکاری جامعهای و توسعه اقتصادی اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت از مجموعه هفده کتاب، مقاله، سند و دستنوشتههای نگارنده، چهار مرجع انتخاب گردید. نتایج: ماهیت مسائل و مشکلات اجتماعی و رویکرد ابعاد اجتماعی توسعه، جنبشهای اجتماعی، محیط زیست، توسعه پایدار و رویکرد رفاه و تامین اجتماعی(در جهانبینیهای سیاسی لیبرال دموکراتیک و سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم دموکراتیک) در تحول مفهومی و سازوکاری و روششناسی برنامهریزی اجتماعی تاثیر بسیار داشتهاند. علاوه بر این در سطح خرد، نظریههای جدید مددکاری اجتماعی و مدیریت اجتماعی در برنامهریزی اجتماعی، سخت موثر بودهاست. بحث و نتیجهگیری: برنامهریزی با مشارکت مددکاران اجتماعی و ذینفعان برنامه صورت میگیرد. شالوده اصلی برنامهریزی، بررسیهای عمقی مددکاران اجتماعی است، این فرایند پژوهشی-برنامهریزی شامل موارد زیر است:
1- بررسی پیرامون مشکل اجتماعی.
2- تعیین هدفهای برنامه.
3- تدوین طرح اجتماعی و ارزیابی.
بهرهگیری هر چه بیشتر از این روش مددکاری اجتماعی برای بررسی و اقدام در مورد کنترل،کاهش و پیشگیری از مشکلات اجتماعی وبهزیستن پیشنهاد میشود.